|
پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 12:49 :: نويسنده : پارمیدا
چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 18:18 :: نويسنده : پارمیدا
وقتی یه پسربه خاطریه دختراشک می ریزه...یعنی واقعاعاشقشه اما... وقتی یه پسربه خاطریه دختراشک می ریزه یعنی دیگه هیچ وقت نمیتونه دختردیگه ای رومثل اون دوست داشته باشه... حرفهای زیادی بلدنیستم... من تنهاچشمان تورادیدم وگوشه ای ازلبخندت که حرفهایم را دزدید... ازعشق چیزی نمی دانم اما دوستت دارم کودکانه ترازآنچه که فکرمی کنی... غروب شد...خورشیدرفت... آفتابگردان دنبال خورشیدمی گشت... ناگهان ستاره ای چشمک زد... آفتابگردان سرش راپایین انداخت... آری گلهاهرگزخیانت نمی کنند... اگردستانم رابشکنندبااشک چشمانم اگرچشمانم راکورکنندبانفسهایم اگرنفسم راببرندباقلبم واگرقلبم راپاره کنندباخون جگرم خواهم نوشت: دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم خدایا... کسی روکه قسمت کس دیگریست سرراهمان قرارنده... تاشب های دلتنگی اش برای ماباشد وروزهای خوشش برای دیگری...!
سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 17:3 :: نويسنده : پارمیدا
میگن هیچ عشقی تودنیا مثل عشق اولی نیست میگذره یه عمری اما ازخیالت رفتی نیست داغه عشق هیچکی مثل اون که پس میزندت نیست چه بده تنهاشی وقتی هیچ کسی هم قدمت نیست چه قده سخته بدونی اون که میخوایش نمیمونه که دلش یه جای دیگست وهمه وجودش ماله اونه چه بده برای اون که جون میدی غریبه باشی بگی میخوام باتوباشم بگه میخوام که نباشی (مهدی احمدوند) دوستای گلم هرکی هرآهنگیوکه دوست داره خواهشاتونظرات اسم آهنگوبگه تابراش متنشو بذارم(چه خارجی وچه ایرانی)
شنبه 22 مهر 1391برچسب:, :: 18:7 :: نويسنده : پارمیدا
سلام این بقیه داستان عشقمه.اگه کسی تمایل به خوندنش نداره وطرفدارزیادی نداره خواهشابگین تامن این پستوحذف کنم.فقط دلم میخوادباگفتن این حرفاخودموخالی کنم چون این خیلی بهم آرامش میده. داستان ازاون جایی قطع شدکه فهمیدم اونی که بهش زنگ زدم وفکرمیکردم عشقمه مهدی عوضی بوده.آخه اون یه هوس بازعوضی بود که به جزدختربازی کاردیگه ای نداشت وفکرمیکردکه منم ازاون دخترام که به هرپسری پابدم ولی اشتباه فکرمیکرد.تاآخرای شب همینطوربهم اس میداد ومیگفت عاااااااااشقتم ودیووووونتم.....وازاین جورچیزا.منم که اعصابم خیلی خوردبودوفقط گریه میکردم.فکرمیکردم یکی ازبدترین شبای زندگیم بود ازاون روزاذیتای مهدی شروع شدخیلی عذابم دادولم نمیکردومنم که به شدت ازش متنفربودم تااینکه اینقدربهش گفتم که ازش متنفرم که حداقل به ندرت بهم اس میداد.خلاصه بعدچندوقت دیدم یه مزاحم تلفنیه دیگه دارم اسم اون امیرحسین بودودوست مهدی بودوازخودش بدتروعوضی تروهوس بازتربودو چه بلاهایی که سردخترای بیچاره نیاورده بود. ادامه مطلب ...
جمعه 21 مهر 1391برچسب: , :: 17:41 :: نويسنده : پارمیدا
این شعرتقدیم به عشقم که هیچ وقت منودرک نکرد.... توراحس میکنم هردم که باچشمان زیبایت مرادیوانه کردی من ازشوق تماشایت نگاه ازتونمیگیرم..... توزیباترنگاهم میکنی اینبار ولی افسوس این رویاست....... تمام آنچه حس کردم تمام آنچه میدیم توبامن مهربان بودی واین رویاچه زیبابود ولی....افسوس که رویابود آرزودارم شبی عاشق شوی آرزودارم بفهمی دردرا تلخی برخوردهای سردرا میرسدروزی که بی من روزهاراسرکنی میرسدروزی که مرگ عشق راباورکنی میرسدروزی که تنها درکنار عکس من نامه های کهنه ام راموبه مواز بر کنی میدونی چراوقتی میخوای بری تورویاچشماتومیبندی؟؟؟ وقتی میخوای گریه کنی چشماتومیبندی؟؟؟ وقتی میخوای کسی روببوسی چشماتومیبندی؟؟؟ چون قشنگ ترین چیزهای این دنیاقابل دیدن نیست. قلب من باقلب اون خورده گره نکنه نازکنه بازکنه این دوگره منتظرآن لحظه هستم که دستانت رابگیرم ودوستت دارم رابرلبانم جاری کنم منتظرلحظه ای هستم که درکنارت بشینم وسرروشونه هات بزارم ازعشق تو...ازداشتن تو...اشک شوق بریزم منتظرلحظه ای مقدس که تورودرآغوش بگیرم بوسه ای ازسرشوق به توتقدیم کنم وباتمام وجودعشقمم روبه توهدیه کنم.آره من تورومیخوام وعاشقانه تورومیپرستم عشقم. چشم وقتی زیباست که درآن اشک باشد اشک وقتی زیباست که درآن عشق باشد عشق وقتی زیباست که درآن توباشی عشقم
شنبه 15 مهر 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : پارمیدا
یادگرفتم که عشق باتمام عظمتش دوسه ماه بیشترزنده نیست یادگرفتم که عشق یعنی فاصله وفاصله یعنی2خط موازی که هیچ وقت به هم نمیرسن یادگرفتم درعشق هیچ کس به اندازه خودت وفادارنیست ویادگرفتم هرچه فدرعاشق تری تنهاتری...
کاشکی یه روزباهم دیگه سوارقایق میشدیم دورازنگاه آدماهردومون عاشق میشدیم کاش آسمون باوسعتش تودستامون جامیگرفت گلهای سرخ دلامون کاش بوی دریامیگرفت کاش توهوای عاشقی لیلی ومجنون میشدیم بادکه تودریامی وزیدماهم پریشون میشدیم کاش که یه ماهی قشنگ برای مافال میگرفت برامون ازفرشته هاامانتی بال میگرفت با،بال اون فرشته هاتوآسمون پرمیزدیم به شهرستاره هابه آرومی سرمیزدیم شب که میشدامانت فرشته هارومیدادیم چشمامونومی بستیم وبه یادهم می افتادیم.واقعامن که عاشق این شعرم به نظرم خیلی رویاییه شماچطور؟؟؟
آخرقصه ی ماروهمون اول لو دادن همون موقع که گفتن:یکی بود و یکی نبود...
تنهایک تنهامی داندکه تهایی تنهادردیک تنهاست.
چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, :: 16:32 :: نويسنده : پارمیدا
چه شبهایی بارویای توخوابیدم نفهمیدی چه شبهایی که اسم توروبود نمیشنیدی چه شبهایی که اشکاموبه تنهایی نشون دادم ازعمق فاصله واسه تودست تکون دادم چه شبهایی باشب گردی شبوتاصبح می بردم نبودی ماه جون میداد نبودی بی تومیمردم چه شبهایی دعاکردم یه کم این فاصله کم شه یه باردیگه نگاه من تورویاهات مجسم شه تواین خونه یخ میبست تن سردسکوت من چقدرجای توخالی بود چه شبهای بدی بودن گدشتن عمروبردن حالامن موندم وحسرت چقدربی رحمه این دنیا به این تقدیربدلعنت.... فرصت ماتموم شده بایدازاین قصه بریم فرقی نداره من وتو کدوممون مقصریم خاطره هارویادمه لحظه به لحظه موبه مو هیچی رویادمن نیار اونقدرخرابم که نگو بدبودم وبدترشدم میرم باپاهای خودم میرم نمیدونم کجا آخ کم آوردم به خدا دلگیرم ازدست خودم کاش عاشقت نمی شدم هرجوری می خواستم نشد ازغم یه ذره کم نشد من موندم تنهایی هام ازدنیاهیچی نمیخوام عاقبت منونگاه اشتباه پشت اشتباه هروزعاشق ترشدم توعشقت خاکسترشدم فقط گریه فقط عذاب صدتاسوال صدتاجواب
سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 22:10 :: نويسنده : پارمیدا
خداجافظ بروعشقم که دیگه وقت پروازه بروکه دیدن اشکات منوبه گریه میندازه نگاه کن آخرراهم نگاه کن آخرش اینجاست نمیشه بعدتوبوسیدنمیشه بعدتودل داد منوتنهابزاراینجاتواین روزای بی لبخند که بایدبی توپرپرشدکه بایدازنگات دل کند
نگاهم کردپنداشتم دوستم دارد نگاهم کرددرنگاهش هزاران شورعشق راخواندم نگاهم کردبه اودل بستم امابعدهافهمیدم فقط نگاه می کند.
چه زیباگفتم دوستت دارم!چه صادقانه پذیرفتی! چه فریبنده آغوشم برایت بازشد!چه ابلهانه باتوخوش بودم! چه کودکانه همه چیزم شدی!چه زودبه خاطریه کلمه ترکم کردی! چه ناجوانمردانه نیازمندت شدم!چه حقیرانه واژه خداحافظی به من آمد چه بیرحمانه سوختم! درسکوت دادگاه سرنوشت عشق برماحکم سنگینی نوشت گفته شددل داده هاازهم جدا وای براین حکم واین قانون زشت!
سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 18:1 :: نويسنده : پارمیدا
ای عشق مددکن که به سامان برسیم چون مزرعه تشنه به باران برسیم یامن برسم به یار،یا،یاربه من یا هردوبمیریم وبه پایان برسیم
گاهی وقتازندگی تمام حواسشوجمع میکنه تاببینه چیوازهمه بیشتردوس داری تاهمونوازت بگیره کاش نفهمه چقدردوستت دارم عشقم
مینویسم دفتری بااشک وآه درشبی تاریک وغمگین وسیاه مینویسم خاطرات ازروی درد تابدانی دوریت بامن چه کرد
ای اشک آهسته بریزکه غم زیاداست ای شمع بسوزکه شب درازاست امروزکسی محرم اسرارکسی نیست ماتجربه کردیم کسی یارکسی نیست
قلب من باقلب اون خورده گره نکنه نازکنه بازکنه این دوگره
سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 17:44 :: نويسنده : پارمیدا
اگرخنده است چرامی گریم؟ اگرگریه است چرامی خندم؟ اگرعشق است چرابه آن نمیرسم؟ اگرعشق نیست چراعاشقم؟ اگرمرگ است چرازنده ام؟ اگرجاویداست چراروزی صدبارمیمیرم؟
ز غم کسی اسیرم که زمن خبرندارد عجب ازمحبت من که دراواثرندارد غلطاست هرکه بگوید دل به دل راه دارد دل من زغصه خون شددل اوخبرندارد
کوتاه ترین کلمه دنیا I شیرین ترین کلمه دنیا LOVE عزیزترین شخص دنیا YOU
خواستم برایت نامه بنویسم دیدم کاغذندارم قلبم را ازسینه درآوردم تابرایت نامه بنویسم دیدیم قلم ندارم پرنده ای ازانجامیگذشت پرش راچیدم دیدم جوهرندارم رگم راازدم بریدم تابرایت نامه بنویسم امادیگرزنده نیستم....  |
|||||||||||
تبادل
لینک هوشمند
ازاون روزدیگه مهدی بهم اس ندادوامیرحسین میخواست اذیتم کنه وهرروزمیزنگیدواس میداد منم جواب نمیدادم ولی خیلی سمج بودازهیچکس هم ترسی نداشت وخلاصه اونومهدی سه ماه تعطیلیوبرام زهرمارکردن درحالی که پرستوخانم باپدرام دوست بودومن بدبخت هیچ خبری ازاین ماجراهانداشتم وفقط داشتم ازدست این واون عذاب میکشیدم.زیادواردحاشیه هانمیشم ومیرم سرموضوع پدرام.ماجرای مسجدرفتن ماکه ادامه داشت وپرستو وپدرام هم هنوزباهم دوست بودن تااینکه یه شب خانواده ی پرستواینا مارو به خونشون دعوت کردن ماهم ازاولای شب به اونجارفته بودیم ومن وپرستو باهم رفتیم تواتاقش وطبق معمول داشتیم ازپدرام حرف میزدیم. توهمین حال وهواهابودیم که من یه دفترچه ی کوچیک تواتاقش دیدم واز روکنجکاوی برش داشتم تاببینم چیه پرستوهم تادیدمن دارم دفترچشومیخونم ازدستم چنگ زدگفت اون خاطراتمه وتونبایدبخونیش که منم باشوخی دوباره ازش گرفتم وبرگه های دفترچه پاره شدوازلای اون دفترچه عکس پدرام افتادبیرون......بقیه درادامه ی مطلب 
.jpg)
![[تصویر: normal_59619922198ffdc813e2965c5553fd4e064f_h.jpg]](http://s1.picofile.com/file/7101672789/normal_59619922198ffdc813e2965c5553fd4e064f_h.jpg)
